رویدادهای بد، خطرناک و ناگوار در زندگی هر کسی اتفاق میافتد و امری عادی است که بدنبال آن هیجانات منفی متناسب با اتفاق نیز روی میدهد نکته اینجاست که انسانها همانقدر که میتوانند منطقی و عقلانی فکر کنند گرایش دارند غیر منطقی و کج فکر هم باشند. شناختن باورهای ناسازگارانه و ناکارآمد به ما کمک میکند تاثیر مخرب این باورها را تشخیص داده و باورهای سازگارانه و کارآمد را جایگزین آنها کنیم. در این میان شناخت افکار و باورهای وسواسی درحکم شاهراهی برای انتخاب مسیر مناسب در درمان وتشخیص فکرهای وسواسی است.
علائم و مشخصه اصلی اختلال وسواس فکری – اجبار:
افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم که به دنبال آن اجبارهای تکراری و آزار دهنده آیین مداری است که میتواند رفتاری و فکری باشند. این اجبارها به منظور اجتناب از اضطراب و تجربه هیجانهای منفی مانند چندش شدن است. اجبارها در ابتدا به منظور خنثی کردن، باطل کردن، دور کردن، منحرف کردن حواس و پیدا کردن دلایل متناقض با وقوع و ظهور افکار توسط فرد مبتلا آموخته، ابداع و به کار گرفته میشود. سپس در ادامه بیماری به شکل مداوم در موقعیتهای اضطرابزا مورد استفاده قرار میگیرد که به وسواس عملی موسوم است. تحقیقات نشان داده است که باورهای غیرمنطقی میتواند عامل بروز اختلال وسواس فکری – اجبار در نظر گرفته شود لذا تغییر باورهای غیرمنطقی در درمان این اختلال نقش موثری دارد. باورهای ناکارآمد در وسواس فکری – عملی به دو گروه تقسیم میشوند: باورهای ناکارآمد عام که در سایر اختلالات و بیماریها نیز دیده میشوند و باورهای خاص که مختص وسواس فکری – اجبار است. کمال گرایی، عدم اطمینان و قطعیت، مسئولیتپذیری افراطی، برآورد افراطی از تهدید و خطر بعنوان باورهای ناکارآمد عام و اهمیت دادن به افکار و کنترل افکار باورهای ناکارآمد خاص وسواس فکری – اجبار همگی شش باورغیرمنطقی حوزههای شناخت در وسواس فکری – اجبار را تشکیل میدهد.
کمال گرایی
کمال گراها باور دارند که همه چیز از جمله، افراد و جامعه باید براساس معیارهای آنها کامل و بیعیب بینقص باشند. به همین خاطر با دنیای واقعی خود کنار نمیآیند و همیشه برای رسیدن به دنیای ایدهآل ذهنی خود با افراد، محیط و جامعه خود مبارزه میکنند تا آنها را تغییر دهند. پذیرش واقعیتها برای این افراد سخت است. افراد کمال گرا ارزش خود را در انجام کارهای بی عیب و نقص میدانند و میخواهند نفر برتر باشند تا جایی که دیگران را با انجام کارهای بی عیب و نقص شگفتزده کنند. آنها تلاش میکنند خود را به بهترین وجه و اقرارآمیز نشان دهند. ترس از اشتباه کردن دارند و اشتباه و شکست را نابودی قلمداد میکنند. چرا که تفاوتی بین اشتباه کردن و شکست قائل نیستند. از نظر افراد کمالگرا چیزهای قابل قبول، کامل هستند و چیزهایی که کامل نباشد نقص دار و معیوب محسوب میشوند.
چند مورد از نمودهای بارز این باور عبارت است از:
۱- با واقعیتها کنار نمیآیند.
۲- با دنیای واقعی برای ساختن دنیای ایدهآل مبارزه میکنند.
۳- برای انجام کارها بیش از اندازه هزینه مالی، زمانی، نیروی انسانی میکنند.
۴- کارها را دیر شروع میکنند و دیر تمام میکنند.
۵- در عرصههایی وارد رقابت میشوند که حتما پیروز شوند و اگر اطمینان بر پیروزی خود نداشته باشند در آن عرصهها مخفی کاری میکنند.
۶- احساس گناه دارند و خود را سرزنش میکنند.
۷- از زندگی لذت نمی برند.
۸- رقابت جو هستند و برای مسایل پیش پا افتاده با همه مبارزه میکنند.
۹- همیشه جدی هستند و میخواهند همیشه برد با آنها باشد.
۱۰- عرصه را بر حضور دیگران تنگ میکنند.
۱۱- برای رسیدن به موفقیت و پیروزی مدام در ذهن خود نقشه میکشند و طرح میریزند.
۱۲- افرادی نتیجهگرا هستند و همیشه بهدنبال دست آوردهای جدید هستند و از امکانات و موفقیتهای خود لذت نمی برند.
عدم اطمینان و قطعیت
مبتلایان به وسواس فکری – اجبار به دنبال ساختن جزیره امن برای خود میباشند تا در آن جزیره خیالی کاملا مطمئن و آسوده باشند. آنها در انجام امور ضروری کلیه عواقب احتمالی یک موقعیت را سنجیده و بعد عمل میکنند. در تصمیمگیریهای خود نهایت تلاش را میکنند تا به صحت تصمیمهای خود مطمئن شوند. همچنین دوست دارند مطمئن شوند دیگران از عواقب منفی و تصمیمگیریهای آنها در امانند. آنها در انجام هر عملی به ذهن خود و عمل انجام شده شک میکنند.
در انجام کارهای ساده چون قفل کردن در، خاموش کردن کلید برق و اجاق گاز و در بیان مطلب، اظهار نظر کردن در مورد چیزی تا حد ایدهآل تلاش دارند به نهایت اطمینان و قطعیت برسند. از ابهامها میترسند و از ورود به عرصههای جدید و نو هراس دارند.
چند مورد از نمودهای بارز این باور عبارت است از: عدم اطمینان به ذهن خود شک در انجام کارها و مسئولیت ها شک در انجام فرایض دینی عزت نفس ناسالم انجام ندادن کارها و ترک مسئولیت ها. واگذاری مسئولیتهای خود به دیگران عدم اطمینان به ذهن خود تکرار بی مورد در کارها نظم و شمارش افراطی در کارها ، انجام آداب و مراسم آیینی برای انجام یا شروعکارها پرسشهای افراطی و اعتراف کردن افراطی .
مسئولیتپذیری افراطی
مشخصه برجسته دیگری که جا دارد به آن پرداخته شود مسئولیتپذیری افراطی است. مسئولیتپذیری افراطی مبتلایان به وسواس فکری – اجبار را، در شرایط بدهیجانی قرار میدهد چرا که آنها خود را در حوادثی بد و ناگوار که حتی خود نقشی در بروز آن نداشتهاند مسئول میدانند و یا نقش خود را بیش از حد برآورد میکنند و به هر قیمتی تلاش دارند تا از وقوع احتمالی صدمه و آسیب هر چند ضعیف جلوگیری نمایند. در بسیاری از موقعیتهای روزمره خود را ناتوان در جلوگیری از وقوع اتفاقات بد نا توان میدانند و بیدلیل احساس گناه میکنند. بنابراین تلاش مداوم دارند تا از همه پیامدهای اعمال خود آگاه بوده و دیگران از عواقب رفتارشان در امان باشند. به گونهای فکر میکنند قیم دیگران هستند و اگر از دیگران محافظت میکنند و حتی اگر در آن نقشی نداشته باشند خود رامسئول عواقب حوادث منفی و بد میدانند.
چند مورد از نمودهای بارز این باور عبارت است از: مداخله در همه کارهایی که به آنها مربوط نیست به گردن گرفتن مسئولیتهای دیگران ، پرورش فرزندان و همسران بیمسئولیت و کم مسئولیت ، پرورش فرزندان فاقد تجربه لازم و مهارت زندگی ، مداخله بیش از حد افراد بیش برآورد مسئولیت در امور زندگی اطرافیان ، مواظبت بیش از اندازه از دیگران، نصیحت کردن و تکرار توصیههای ایمنی برای نزدیکان ، مورد سوءاستفاده مالی و کاری قرار گرفتن.
برآورد افراطی تهدید و خطر
از مهمترین ویژگیهای افراد مبتلا به وسواس فکری – اجبار برآورد افراط گونه از تهدید و خطر است چرا که تصورشان بر این که آن را در محیط ناامن و پراضطراب زندگی میکنند. آنها بسیار محتاط هستند تا تهدید و خطری متوجه خود، اطرافیان و دیگران نشود. از این رو آمادگی و تواناییهای خود را افزایش داده تا احتمال وقوع حادثه بد و ناگوار را کم کرده و به صفر برسانند. افراد مبتلا وسواس فکری – عملی برآورد غیر واقعبینانه از احتمال بروز خطرات و تهدیدات دارند. گاهی فکر میکنند که خودشان ندانسته و دانسته به نزدیکان خود آسیب میزنند.
چند مورد از نمودهای بارز این باورعبارتند از: تجربه هیجانهای منفی روزمره عصبیت، غم، اندوه انجام کارهای پیشگیرانه (پنهان کردن وسایل نوک تیز) کنترل شدید بر محیط و اطرافیان و کارها و …
اهمیت دادن به افکار
مورد قابل بررسی دیگری در مقوله وسواس – اجبار اهمیت دادن به فکرهاست. افراد مبتلا به وسواس فکری – عملی به فکرهای خود بیش از حد اهمیت میدهند. وجود یا هجوم یک فکر را برابر با عمل به آن فکر میدانند و داشتن افکار و تمایلات ناپسند را به اندازه عمل به آنها بد و قبیح میشمارند. افکار یا تمایلات پرخاشگرانه نسبت به افراد مورد علاقه و حتی غریبهها (کودکان، سالمندان) به معنای مقصر بودن در صدمه و آسیب رساندن به آنان است به این معنا که “من در درون خود خواستار آن هستم”. بهطور مثال داشتن یک فکر کفرآمیز به اندازه انجام همان کار حرام بوده و گناه در پی دارد و یا وجود یک تصویر ذهنی یا فکر ناخواسته جنسی به معنای عمل کردن به آن تصویر ذهنی یا فکر جنسی است.
چند مورد از نمودهای بارز این باورعبارتند از : ترس شدید از افکار، باور کردن افکار بد، سرکوب کردن افکار بد و ناخواسته، مبارزه با افکار بد و ناخواسته، احساس گناه و ترس شدید.
کنترل کردن فکرها
اینکه من نباید افکار ناخوشایند یا عجیب و غریب داشته باشم یا من باید بتوانم ذهنم را از سرافکار ناخواسته رها کنم و حتی وجود افکار به معنای عدم کنترل برخودم است از باورهای ایجاد کننده اضطراب در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – اجبار است. اینها از مجازات خود به علت کنترل افکار خود میترسند. کنترل کردن فکرها باعث ازدیاد فکرهای وسواسی و تکرار افکار با شدت و فراوانی بیشتر و تحمل اضطراب های شدیدتر است گاهی مشاهده فیلمهایی چون فیلم راز و کمک گرفتن افکار مثبت در مبارزه افکار منفی بیماری افراد را شدت میدهد. بعنوان مثال فیلمی مانند “فیلم راز” بر اهمیت افکار یک فکر تاکید میکند و جایگزین کردن فکرهای مثبت نه تنها کنترل بر افکار منفی را کم نمیکند به فراوانی آنها میافزاید.
رویدادهای بد، خطرناک و ناگوار در زندگی هر کسی اتفاق میافتد و امری عادی است که بدنبال آن هیجانات منفی متناسب با اتفاق نیز روی میدهد نکته اینجاست که انسانها همانقدر که میتوانند منطقی و عقلانی فکر کنند گرایش دارند غیر منطقی و کج فکر هم باشند. شناختن باورهای ناسازگارانه و ناکارآمد به ما کمک میکند تاثیر مخرب این باورها را تشخیص داده و باورهای سازگارانه و کارآمد را جایگزین آنها کنیم. در این میان شناخت افکار و باورهای وسواسی درحکم شاهراهی برای انتخاب مسیر مناسب در درمان وتشخیص فکرهای وسواسی است.
فیلم مصاحبه تلویزیونی در مورد وسواس فکری

سلام آقای دکتر من ۲۵سالمهاز ۱۳سالگی دچار وسواس فکری شدم و فکر میکنم با ایما و اشاره و زبون کر و لالا و زبون بدن میتونم یسری منظور رو برسونم ب خدا و توهین کنم و……..هم دارو میخورم هم زیر دستگاه tmsرفتیم ولی فایده نداشت چیکار باید کنم دارم دیوانه میشم
رهای عزیز سلام
۱۲ سال مدت زیادی هست که با این مشکل دست و پنجه نرم میکنین. دارو درمانی و TMS هر دو از روش های کمکی درمان به حساب میان و شما لازم بود تا در کنار روان درمانی این روش ها امتحان کنین نه بصورت درمان اصلی.
برای درمان مفید بهتره اول به روانشناس بالینی مراجعه کنین تا شکل و میزان وسواس شما ارزیابی دقیقی بشه و پروتکل مناسبی برای درمانتان تهیه گردد و بعدش در صورتی که نیاز بود از سایر درمان های کمکی در کنار روان درمانی استفاده کنین.
برای مشاوره حتما با بنده در تماس باشید.
سلام من ۲۱ سال سن دارم و تقریبا حدود ۳ الی ۴ ماهی هست که افکاری به سمتم هجوم میارن که خیلی ازشون میترسم و گاهی اوقات باهاشون میجنگم و گاهی اوقات نادیدشون میگیرم اوایل احساس میکردم که مشکل خاصی نیست اما الان حس میکنم این افکار بهم فشار میارن و استرس شدیدی بهم میدن
مدت کوتاهیه که سعی میکنم با جایگزین کردن افکار مثبت حالمو بهتر کنم و حس میکنم شاید از این طریق بشه برطرفش کرد اما گاهی اوقات باز این افکار آزارم میدن میشه لطفا در این زمینه راهنماییم کنید
نگار عزیز سلام
برای درمان وسواس فکری نه فرار کردن و نادیده گرفتن اونها کار درستی هست و نه جایگزین کردنش با افکار مثبت.
بطور کلی مواجهه با این افکار و اینکه اجازه بدید تا چنین افکاری فشار و استرس شدید به شما وارد کند تا سیستم خودمختار بدنتان برای کاهش اضطرابتان وارد عمل شود، درمان موثرتری خواهد بود.
سلام
بنده حدود یکسال فکر تکرار شونده در زمینه بیماری دارم و حتی باعث اضطراب و دلهره بخصوص بیرون منزل شده البته بدون دارو بهتر شدم ولی انواع و اقسام افکار در ذهنم طی روز تکرار میشه و تمرکز لازم رو ندارم می خاستم ببینم خودم میتونم خودم را درمان کنم
اسماعیل عزیز سلام
مطمئنا برای این افکار وسواسی مزاحم راه درمانی وجود داره. درمان دارویی فقط بصورت مسکن عمل میکنه و نمیتونه ریشه اصلی مشکل برطرف کنه برای همین با قطع مصرف دارو تمام این افکار و اضطراب ها به سراغ شما میاد
برای درمان قطعی باید ریشه های اصلی اضطراب شما ابتدا شناسایی بشه. همینطور شدت و مدت زمانی که درگیر این اضطراب و افکار مزاحم هستین هم مهم هست. بر اساس این موارد پروتکل های درمانی مختلفی میتونه برای شما تنظیم بشه
بهتر هست ابتدا زیر نظر یک روانشناس بالینی شرایط شما ارزیابی اولیه گردد تا پروتکل درمانی مشخصی براتون در نظر گرفته بشه و بعد از اون بر اساس اون پروتکل درمانی میتونین خودتون به تنهایی یا با کمک یک روانشناس مراحل درمان تا انتها طی کنین
سلام وقت بخیر
من ۲۸ سال دارم و ۱۷ سال هست که به وسواس مو کندن (تریکوتیلومانیا) مبتلا هستم. دارو مصرف میکنم ولی رفتار درمانی برایم موثر نبوده است. هیپنوتراپی هم شده ام و جواب نداده است. لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنونم
سلام
وسواس موکنی با انجام تکنیک های تخصصی خاص این نوع وسواس قابل درمان می باشد. شما میتوانید از طریق پذیرش وقت مشاوره درمانی دریافت نمایید.
سلام
آقای دکتر من ۴۰ سال سن دارم بیشتر از ۲۵ ساله هزاران بار برنامه روی کاغذ نوشتم که از تاریخی مشخص اول هر هفته اول هر ماه اول روز هر پاییز یا اول روز هر سال که به تصمیماتم عمل کنم (تصمیماتی مبنی بر درس و کتاب خواندن و یادگیری ، ورزش ، کار و …. ) اما به محض رسیدن به اول روز شروع کاغذ برنامه رو پاره میکنم و دوباره به تاریخی دیگه به تعویق میندازم.
الان دو سالی هست که دیگه حتی در نوشتن هم مشکل پیدا کرده ام یعنی در هنگام نوشتن هر برنامه و چیزی که نیاز به تمرکز داشته باشه یک فکر ناخواسته و مزاحم به ذهنم میاد اکثر تصویر مثلا شخصی که از شخصیتتش خوشم نمیاد به فکرم میاد…
سلام
شما دچار وسواس فکری اجبارگونه هستید و باید برای درمان بصورت حضوری مراجعه نمایید . لطفا درمان خود را به تاخیر نیندارید و همین امروز نسبت به شزوع درمان وسواس خود اقدام کنید . ۲۵ سال زمان زیادی است و حیف است باقی عمرتان را با وسواس و اجبارهای خود بگذرانید . در صور تمایل از طریق پذیرش وقت رزرو نمایید .
سلام خواهرم ۱۲سالشه و وسواس شدیددددددددددددددد داره مارو دیوونه کرده بخدا چیکارکنیم دارو هم زیاد خورده
سلام
همانطور که بارها به مراجعین و بازدید کنندگان عرض کردم ، وسواس تنها با مصرف دارو درمان نمی شود و دارو تنها نقش تسکین دهنده را داشته و بصورت ریشه ای وسواس را درمان نمیکند . وسواس باید توسط یک متخصص روانشناس بالینی ریشه یابی شده و با انجام تکنیک های درمانی اقدام به از بین بردن آن کرد . خواهر شما در سنین کم به وسواس دچار شده و باید این وسواس را تا شدت بیشتری پیدا نکرده درمان کرد . بدین منظور لطفا خواهرتان را برای درمان وسواس نزد بنده بیاورید .