دارم از در با یه کیف سنگین و یه لقمه نون پنیر میرم بیرون که یادم میوفته کلیدام نیستن و فکر کنم قراره ۲۰ دقیقه ای طول بکشه تا پیداشون کنم. میتونم قسم بخورم که رو میز توالتم بود ولی الان حافظه ام درست مثل قلبم تیره و تار شده و قلبم تند تند میزنه و کف دستم هم عرق کرده … یه صبح پر از اضطراب دیگه …
بیشتر بخوانیدجست و جو
دسته بندی مطالب
- اخبار (۶)
- اختلالات عصبی (۱۸)
- ازدواج و زناشویی (۹)
- اضطراب (۲۹)
- بالینی (۶۱)
- خانواده (۱۸)
- داروهای روانپزشکی (۱)
- دستهبندی نشده (۱)
- سبک زندگی (۳۳)
- عزت نفس (۲)
- فوبیا (۲۱)
- کودک و نوجوان (۱۴)
- وسواس (۱۱)









